تازه به این مدرسه آماده ام کسی با من حرف نمی زند
خب ، معلوم است . شاگردهای دیگر با هم آشنا هستند و تو را نمی شناسند . خودت را جای آنها بگذار : در چنین وضعیتی تو هم همین کاری را میکردی که آنها میکنند .
مدرسه جدید
تو درست در میان یک بازی وارد شده ای که پیشتر شروع شده است و دیگران هنوز نمی دانند که آیا تو را وارد بازی کنند یا کنارت بگذارند . تو ناگهان وارد دنیای کوچک آنها شده ای و آنها در مورد تو با هم مشورت می کنند ، از هم می پرسند : آیا این تازه وارد قابل دوستی هست ؟ آیا با ما همفکر هست ؟ در واقع تو یک دوره آزمایشی را می گذرانی و باید این دوره را از سر بگذرانی . البته آسان نیست ، قبول داریم ولی در این موقعیت تو دو راه پیش رو داری : یا خود را در دنیای خودت حبس کنی و دیگران برخلاف انتظارت ، فکر میکنند که آنها را کنار گذاشته ای ، یا سعی می کنی کاری بکنی که مورد علاقه بچه های کلاس قرار بگیری و بدین ترتیب خیلی زود کسی را پیدا میکنی که دیگر تنها نباشی! بنابراین از موقعیت استفاده کن و با بچه های کلاس هماهنگ شو . آنها را زیر نظر بگیر ! میخواهی در این کلاس با چه کسی دوست شوی ؟ پس اگر در دنیای خودت فرو نروی و خودت را لوس نکنی ، دیگر آن ” جوجه تازه وارد” یا ” شاگرد جدیده” نخواهی بود ، بلکه یک دوست جدید برای آنها بحساب می آیی.
شرکت در کلاسهای فوق برنامه مدرسه
حالا نوبت توست :
سخت ترین و طولانی ترین زمانها برای تو ، زنگهای تفریح است . گشتی در مدرسه بزن ، مجله یا کتابی را مرور کن . برای گذراندن ساعتهای تعطیل میان درسهای صبح و عصر در یکی از انجمنهای فوق برنامه مدرسه نام نویسی کن . این را کنار بگذار که پینگ پونگ یا اجرای سرود دسته جمعی را دوست ندارم . فقط به این ترتیب است که میتوانی دوستان تازه پیدا کنی . به امید اینکه دیگران به طرفی بیایند ، در گوشه ای ننشین . این تویی که باید اولین قدمها را برای دیگران برداری و به کسانی که هنوز تو را نمی شناسند ، اطمینان خاطر بدهی . یک یا دو نفر که به نظرت شایسته تر هستند ، به خانه ات دعوت کن . وقتی وارد جمعی شدی و دیدی شاگرد جدیدی وارد مدرسه شده است یادت نرود که به او هم خیلی سخت میگذرد .دوره ی آزمایشی را برایش آسانتر کن .قانون طلایی:
گوشه گیری ، قهر نیست .
منبع : کتاب چطور باید در مدرسه زنده ماند نویسنده کاترین ماتلن و برنارد کاستا ترجمه محمود بهفروزی انتشارات ایران بان